پشت بام دل من

از هرچی

پشت بام دل من

از هرچی

تولدم مبارک

 

 

به نام خداوند بزرگ 

 

 با سلام دوستان عزیز خیلی دلم براتون تنگ شده ...خیلی وقته چیزی ننوشتم  شرمنده امروز یازده اسفنده و ۸ اسفند تولدم بود نمیدونم باید خوشحال بودم یا ناراحت...چون که دیگه بیست سالم شد... 

یادمه داداشی که ۲۰ سالش شد بهش تبریک گفتم اون موقع ده سالم بود اونقدر عدد بیست واسم بزرگ بود که ظرفیت گنجوندنشو تو ذهنم نداشتم فک میکردم ۲۰ سال فقط واسه داداشی و کسایی که بزرگ هستند و به این نتیجه رسیده بودم من نمی تونم بیست ساله بشم... شاید فک میکردم لیاقتشو ندارم ولی خوب دقت میکنم مساله فاصله سنی باعث چنین چیزی میشه...  

حالا از اونا بگذریم دو دهه از زندگی پربار یا بی بارمون گذشت ولی من فک میکنم همون بچه ام که هنوز مامانیه چون که بچه آخری هستم... با اینکه دانشجویی در یک شهر غریب و تنها هستم ولی خودم رفت وآمد میکنم خودم خرید میکنم و خودم کارهای بانکی و اداری انجام میدم ولی احساس استقلال نمی کنم شاید به این دلیل باشه که به خودم حق استقلال رو ندادم... 

نظرات 2 + ارسال نظر
علیرضا پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 ق.ظ http://Aloonak14.blogsky.com

به به!مبارکا یاشه...
من که خودم تو 20 سالگی خیلی تو خودم تغییر ایجاد کردم.بیشتر از همه تو نوع فکر کردنم.20 سالگی این قدر اسم جذابی داره که می تونه شروع خیلی تغییرات باشه...

آره خودمم به این نتیجه رسیدم ولی فک میکنم ۲۰ سالگی دیگر شروع شخصیت ثابت است فک نکنم دیگر بتوانم ایده هایم را عوض کنم از این به بعد دیگر سعی میکنم شخصیت ثابت خودم را نشون بدم... مرسی از نظرتون

علیرضا پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:53 ب.ظ http://Aloonak14.blogsky.com

من خودم تو یه دوره کوتاهی خیلی بدبیاری آوردم و خیلی برام سخت بود.بعد از اون تصمیم گرفتم این قدر خودم رو عوض کنم که دیگه با هر چیزی حالم عوض نشه.الان هم دارم تلاش می کنم.باور کن هنوز خیلی وقت هست برای این که به یه شخصیت ثابت رسید...

نمی دانم..................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد